جدول جو
جدول جو

معنی علی بن بری - جستجوی لغت در جدول جو

علی بن بری
(عَ)
ابن بری، نام او علی بن محمد بن علی بن محمد بن حسین رباطی مغربی مالکی، مشهور به ابن بری و مکنی به ابوالحسن است. رجوع به ابن بری و علی بن محمد بن علی بن... شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ)
ابن نقی بن احمد بن زین الدین بن ابراهیم بن صقربن ابراهیم مهاشری مطیرفی احسائی. رجوع به علی احسائی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن مکی. علی بن احمد بن مکی رازی، ملقّب به حسام الدین و مشهور به ابن مکی. رجوع به علی (ابن احمد بن مکی...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن قریب، معروف به حاجب بزرگ، یا امیرعلی خویشاوند. از بزرگان امرای سلطان محمود غزنوی. رجوع به حاجب (علی بن قریب...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن جروی، علی بن عبدالعزیز بن وزیر جروی، مشهور به ابن جروی. رجوع به علی بن عبدالعزیز بن وزیر جروی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن باجی، مکنی به ابوالحسن. تابعی است و ابن ابی عروبه از او نقل کند. و نیز رجوع به ابوالحسن (علی بن باجی) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَمْ بَ)
ابن حصین بن مالک بن خشخاش عنبری تمیمی. مکنی به ابوالحر. وی را در بصره ثروتی بود ولی در مکه ساکن گشت. در عهد مروان بن محمد در مکه به طرفداری از طالب الحق که یکی از مخالفان مروان بود تظاهر کرد از این رو او را دستگیر کردند و به مدینه فرستادند ولی در راه توسط عده ای از یاران طالب الحق آزاد گردید و به مکه بازگشت و در نهان بسر میبرد. و هنگامی که ابوحمزه مختار بن عوف وارد مکه شد وی نیز جزو یاران او بود. و در سال 130 هجری قمری در شورش مکه به قتل رسد. (از الاعلام زرکلی از المسیر شماخی ص 98 و لسان المیزان)
لغت نامه دهخدا
(عَ قَمْ بَ)
تیره ای است از ایل ’باصری’ که آن از ایلات خمسۀ فارس است. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 87)
لغت نامه دهخدا